او بیش از یک سال زندانی شد، اما با گذشت نزدیک به یک ربع قرن، از کارش پشیمان نیست.
نزدیک به ۲۵ سال پیش، وزیر امور خارجه اتحاد جماهیر شوروی اعلام کرد که با درخواست تجدیدنظر یک نوجوان آلمانی در مورد محکومیتش به زندان، مخالفت شده است.
ماتیاس روست، که در آن زمان تنها ۱۹ سال داشت، یک تنه ۷۵۰ کیلومتر پرواز کرده بود و با عبور از همه سپرهای دفاعی شوروی، با یک هواپیمای تکموتوره در آستانه کاخ کرملین فرود آمده بود.
ایده این کار، یک سال قبل از آن و زمانی به ذهنش رسیده بود که در منزل والدینش در هامبورگ، در آلمان غربی، در حال تماشای تلویزیون بود؛ اجلاسی با حضور روسای جمهور ایالات متحده آمریکا و شوروی به تازگی و بدون نتیجه پایان یافته بود و این نوجوان که علاقه بسیاری به سیاست داشت، احساس میکرد که باید کار متفاوتی کرد.
او میگوید: "فکر میکردم که هر انسانی در جهان در قبال پیشرفت، مسئول است و منتظر فرصتی بودم تا بتوانم نقش خودم را ایفا کنم."
روست قبلا گواهینامه پروازش را گرفته بود و تا ۵۰ ساعت را در آسمان گذرانده بود که تصمیم گرفت مهارتش را برای چیزی مفید به کار گیرد.
خودش میگوید: "فکر میکردم که میتوانم از هواپیمایم استفاده کنم تا پلی خیالی بین غرب و شرق بسازم و نشان دهم که مردمان بسیاری در اروپا مایل به بهبود روابط این دو جهان هستند."
شاید نوجوانان آرمانگرای بسیاری، آرزو داشتند با اعمالی جسورانه در مسیر تحقق صلح جهانی گام بردارند، اما فرق روست این بود که واقعا نقشههایش را عملی کرد.
روز ۱۳ می ۱۹۸۷ او به والدینش گفت که میخواهد با یک هواپیمای سسنا دورتادور اروپای شمالی را پرواز کند، تا ساعات پروازش را افزایش دهد و بتواند گواهینامه خلبانی حرفهای بگیرد.
ایستگاه اول او در جزایر شتلند و بعد، جزایر فارو بود. او در هر یک از این جزایر یک شب را گذراند.
پس از آن، به ریکیاویک، پایتخت ایسلند، رفت و از آنجا به برگن در نروژ. تا اینکه روز ۲۵ می به هلسینکی، پایتخت فنلاند، رسید.
او چند روزی را در آنجا گذراند تا مطمئن شود که شجاعت لازم را برای عملی کردن نقشهاش دارد.
او حق داشت مضطرب باشد.
در آن زمان، اتحاد جماهیر شوروی بزرگترین سیستم دفاع هوایی جهان را داشت. کمتر از ۵ سال پیش از آن، یک هواپیمای غیرنظامی کره جنوبی، به دلیل عبور غیرعمد از حریم هوایی شوروی، سرنگون شده بود و همه ۲۶۹ سرنشین آن کشته شده بودند.
روست میگوید: "البته که میترسیدم جانم را از دست بدهم. سبک-سنگین میکردم ببینم آیا واقعا مسئولانه و منطقی است که دست به چنین کار خطرناکی بزنم؟ در آخر به این نتیجه رسیدم که باید خطر کرد."
صبح روز ۲۸ می، او به کنترل پرواز فرودگاه هلسینکی گفت که به سمت استکهلم در سوئد، خواهد رفت.
او حتی در آن لحظه هم مطمئن نبود که به کارش ادامه خواهد داد.
او میگوید: "تصمیم نهایی را حدود نیم ساعت پس از حرکت گرفتم. جهتم را به یکباره به ۱۷۰ درجه تغییر دادم و راهی مسکو شدم."
در هلسینکی، متصدیان کنترل پرواز داشتند نگران میشدند؛ روست داشت مسیر اشتباهی را میرفت و پیش از آنکه بتوانند با او تماس رادیویی برقرار کنند، از صفحه رادار آنها محو شد.
عملیات نجات بزرگی توسط گارد ساحلی فنلاند آغاز شد و هنگامی که یک لکه روغنی روی سطح دریا دیده شد، غواصها برای پیدا کردن لاشه هواپیما وارد عمل شدند.
در حالی که آنها در جستجوی او بودند، روست امن و امان در کابین هواپیمایش، داشت با عبور از استونی، وارد حریم هوایی شوروی میشد.
هواپیمای روست: سسنا ۱۷۲ اسکاهاوک
- هواپیمای سبکوزن پرطرفدار: روست یکی از آنها را برای ۳ هفته از باشگاه خلبانی اجاره کرد
- چهار صندلی، مجهز به مخزن سوخت اضافه، دارای قابلیت پرواز بین ۳۲۴ تا ۱۳۸۹ کیلومتر
- تجهیزات: نقشه، کیسه خواب، ۴ گالن روغن موتور، جلیقه نجات و کلاه ایمنی موتورسواری
رادار شوروی ظرف چند دقیقه او را شناسایی کرد و کمتر از یک ساعت بعد، یک جنگنده میگ به او نزدیک شد.
خودش میگوید: "جنگنده از سمت چپ من گذشت. فاصلهاش بهقدری کم بود که دو خلبانی را که در کابین نشسته بودند و البته ستاره سرخ روی بال هواپیما را به خوبی میدیدم."
روست وحشتزده شده بود، ولی جنگنده به جای حمله، از کنارش گذشت و در ابرها ناپدید شد.
ترکیبی از خطای انسانی و شانس باورنکردنی باعث شده بود که آنها هواپیمای روست را با یک هواپیمای خودی اشتباه بگیرند.
سقوط یک هواپیما در روز پیش از آن و عملیات نجات که هنوز ادامه داشت، به همراه پرواز آموزشی خلبانهای جدید، باعث گیج شدن مراکز کنترل پرواز شده بود.
به هر ترتیب، روست موفق شد بدون رودررو شدن دوباره با نیروهای دفاع هوایی اتحاد جماهیر شوروی، صدها کیلومتر دیگر در حریم هوایی شوروی پرواز کند و به پایتخت برسد.
او میگوید: "باورم نمیشد جان سالم به در بردهام. حساب کرده بودم که شانس زنده ماندنم پنجاه پنجاه است و وقتی به مقصد رسیدم، مطمئن شدم که خیلی شانس آوردهام."
هنگامی که ساختمانهای رنگی مسکو را دید، خیالش کمی آسوده شد، ولی دیری نپایید که متوجه شد فرود سختی در پیش خواهد داشت.
او میخواست هواپیما را وسط میدان سرخ فرود آورد تا تاثیر رسانهای زیادی داشته باشد، ولی این میدان پر از آدم بود.
روی زمین هم شهروندان شوروی ایستاده بودند و با تعجب به هواپیمای سفید کوچکی خیره بودند که تنها ۱۰ متر بالاتر از سطح زمین در حال پرواز بود.
در آخر، روست در کنار کلیسای سنت باسیل، یک پل چهاربانده دید، یک دور دیگر زد و در آنجا به زمین نشست.
بعدها، وقتی توسط پلیس روسیه بازجویی میشد، فهمید که این پل معمولا توسط کابلهایی ضخیم مسدود شده است و فرودش میتوانست محال باشد.
اما بخت با او یار بود، چون صبح همان روز، کابلها را برای تعمیرات جمع کرده بودند.
روست میگوید: "پلیس فرض کرده بود من همکارانی در مسکو دارم و هماهنگی لازم صورت گرفته بود تا بتوانم فرود بیایم."
حدود ساعت ۷ بعد از ظهر، هنگامی که خورشید داشت غروب میکرد، روست هواپیمای خود را به سمت میدان راند و در میان جمعیتی که دورش تجمع کرده بودند، پیاده شد.
آنها میخواستند بدانند این جوان خارجی از کجا آمده و چرا آنجا بود؟
روست به آنها گفت که "به عنوان سفیر صلح از آلمان" آمده است.
وقتی مردم خوشحال از ملاقات یکی از متحدان، مشغول دست دادن با او بودند، مجبور شد به آنها توضیح دهد که برخلاف تصورشان، از "آن یکی آلمان" آمده است: آلمان غربی و نه آلمان شرقی کمونیست.
دکتر رابین استات، پزشکی بریتانیایی بود که در آن روز به عنوان یکی از اعضای یک گروه فشار ضدهستهای در مسکو حضور داشت.
خشم رهبران شوروی
روست سیستم دفاع هوایی شوروی با ۲۲۵۰ هواپیما و ۱۰ هزار موشک زمین به هوا را درنوردید
میخائیل گورباچف، رهبر شوروی، نشست فوری پولیتبورو (دفتر سیاسی حزب کمونیست) را برگزار کرده و به سختی از وزرای دفاع هوایی به خاطر بیتوجهی انتقاد میکند
سرگئی سوکولوف، وزیر دفاع مجبور به بازنشستگی و الکساندر کولدونوف، رئیس دفاع هوایی اخراج میشود
حدود ۱۵۰ نفر از مسئولان از سمت خود برکنار میشوند
او برای استراحت، از سالن کنفرانس خارج شده و مشغول بازدید از اماکن تاریخی مسکو بود که روست با هواپیمایش درست در مقابلش فرود آمد.
او میگوید: "چیز عجیبی بود. هیچیک از ما نمیدانستیم چه خبر است. همه تحتتاثیر قرار گرفته بودند. حتی نیروهای امنیتی میگفتند که او جوان خیلی شجاعی است."
هنگامی که پلیس از شوک فرود آمدن یک هواپیمای غیرمجاز در مقابل کاخ کرملین به خود آمد، روست دستگیر شد.
او ساعتها تلاش کرد تا مسئولان را متقاعد کند که با تصمیم فردی، دست به چنین عملی زده و کارش بخشی از یک "عملیات شیطانی" توسط دولتهای خارجی نبوده است.
در کاخ کرملین نیز همه شوکه شده و از این حادثه تحقیرآمیز خشمگین بودند.
اما بعید نیست که رئیسجمهور گورباچف فهمیده بوده باشد که میتواند از این فرصت به نفع خود استفاده کند تا از شر مسئولان نظامی که سد راه برنامه اصلاحات او شده بودند، خلاص شود.
ظرف چند روز، وزیر دفاع مجبور به استعفا و رئیس سرویس دفاع هوایی اخراج شد.
طی چند ماه پس از آن هم بیش از ۱۵۰ نفر از مسئولیت خود برکنار شدند.
روست متهم به زیر پا گذاشتن قوانین بینالمللی پرواز و عبور غیرقانونی از مرز شوروی شد و اتهام خود را پذیرفت.
البته او اتهام "خرابکاری با انگیزه بدخواهانه" را، پس از اندکی سردرگمی در دادگاه، رد کرد.
قاضی او را به دلیل آنچه عمل ماجراجویانه خواند، محکوم به گذراندن چهار سال در اردوگاه کار اجباری کرد.
او میگوید: "برای من که تنها ۱۹ سال داشتم، خیلی سخت بود ۲۳ ساعت در روز محبوس باشم. برای خوردن غذا مشکل داشتم و وزن زیادی از دست دادم."
اما در سال ۱۹۸۸ میلادی، پس از امضای یک معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای بین ریگان و گورباچف، روست پس از گذراندن تنها ۱۴ ماه زندان، به نشانه حسننیت آزاد شد.
پرواز روست بهقدری خارقالعاده بود که وارد فرهنگ عامه شوروی شد و میدان سرخ را برای مدتی، به شوخی، شرمتیوو ۳ مینامیدند؛ شرمتیوو ۱ و شرمتیوو ۲ دو فرودگاه در نزدیکی مسکو هستند.
یک سال پس از بازگشت به هامبورگ، روست با چاقو به یکی از همکارانش در بیمارستانی که در آن مشغول به کار بود، حمله کرد و دوباره زندانی شد.
حالا او زندگی خود را به عنوان یک تحلیلگر اقتصادی و معلم یوگا میگذراند.
او میگوید به هیچوجه از کاری که کرده پشیمان نیست و معتقد است که به رئیسجمهور گورباچف کمک کرده است تا اصلاحات خود را پیش ببرد.
او میگوید: "اعتقاد راسخ دارم که به او کمک کردم تا پرسترویکا و گلاسنوست (اصلاحات اقتصادی و شفافیت سیاسی) را بسیار سریعتر از آنچه بدون کمک من میتوانست، انجام دهد."
۱ – از هلسینکی به سمت استکهلم پرواز کرده و گیرنده خود را خاموش میکند
۲ – در نزدیکی شهر نوملا در فنلاند دور میزند
۳ – از روی یک ایستگاه مخابراتی میگذرد و رادار جنگندهها را مختل میکند
۴ – از دریاچه سلیگر، یک تفریحگاه تابستانی معروف، میگذرد
۵ – در تورژوک توسط رادار شناسایی میشود
۶ – از دفاع هوایی مسکو عبور میکند و در نزدیکی کرملین به زمین مینشیند
نظرات
خواهش میکنم قربان